وقتی شما به عنوان یک دستیار مجازی کار خود را شروع کنید، نیازمند این خواهید بود که درباره سرویس هایی که می خواهید ارائه دهید، خوب فکر کنید. اگر تخصص خود را انتخاب کرده اید، دقیقا می دانید که بازار مورد هدف شما به چه چیزی نیاز دارد. اما اگر از آن دسته کسانی هستید که همیشه می گویند «در آغاز من این گونه بودم و تو نبودی» ما برایتان چند نکته آماده کرده ایم که به آن ها فکر کنید تا به شما کمک کنند.

-شما در انجام چه چیزی خوب هستید و انجام دادن چه کاری را دوست دارید؟

این دو مورد معمولا دو مسئله کاملا متفاوت هستند. شما احتمالا فریلنس بودن را به این دلیل انتخاب کرده اید که کارتان شما را خوشحال نمی کند و می خواهید زندگی کاری منعطف تری داشته باشید تا کاری را که از انجام آن لذت نمی برید و یا شما را از روش زندگی مورد نظرتان باز می دارد، انجام ندهید. طبیعی است که بسیاری از دستیارهای مجازی فقط قصد کسب درآمد دارند. به همین دلیل مجبور به انجام کارهایی می شوند که دوست ندارند و در نتیجه از دستیار مجازی بودن زده می شوند و نمی دانند چگونه این احساس را تغییر دهند. آن ها دوست ندارند مشتری هایشان را ناامید کنند و از سوی دیگر درآمد و مشغله هایی چون کار، خانه و مشکلات دیگر زندگی را نیز دارند. آن ها زمانی برای دوباره فکر کردن به موقعیتشان ندارند.

البته که شما به موفقیت نیاز دارید، اما سعی کنید کاری را انتخاب کنید که از ابتدا از انجام آن لذت ببرید، چون من حدس میزنم این دلیل فریلنس شدن شما در وهله اول است.

-دوست دارید چطور کار کنید؟

درباره این موارد فکر کنید:

  • آیا می خواهید به دفتر افراد بروید یا کاملا مجازی کار کنید؟
  • آیا می خواهید و یا می توانید به دفتر مشتری ها بروید؟
  • ترجیح می دهید با افراد منظم کار کنید یا افراد بی نظم اما خلاق؟
  • آیا کارهای پیوسته و ادامه دار می خواهید و یا وظایف خاصی را ترجیح می دهید؟ شاید هم از ترکیبی از هر دو لذت می برید؟
  • آیا مهارتی از قبیل هماهنگی رویدادها و یا طراحی لوگو، روزنامه و وب دارید که به وسیله آن نرخ ساعتی را به نرخ پروژه ای تغییر دهید؟

من شخصا دوست ندارم مقید به مکان باشم، به همین دلیل تنها کارهایی را می پذیرم که مجبور نباشم برای انجامشان تمام روز پشت میز بنشینم. همچنین تماس های فروش را انجام نمی دهم چرا که نمی توانم احساس راحتی داشته باشم و یا کارهای ادامه دار و پیوسته ای را که با پروژه هایم تداخل دارند نمی پذیرم.

این را که می توانم با تمام دنیا کار کنم دوست دارم، برای همین نمی خواهم کارهایم به زمان و مکان خاصی نیاز داشته باشند.

واضح است وظایفی که شما برعهده می گیرید به شرایطتان و عواملی مانند موارد زیر وابسته است:

  • مکانی که در آن زندگی می کنید و فرصت هایی که در آن برای شما فراهم است.
  • تعهداتی که نسبت به خانواده خود دارید (مانند فرزندان و یا نگه داری از بستگان سالمند)
  • داشتن ماشین و گواهینامه رانندگی
  • مهارت های شما
  • کارهای موجود مشتری ها
  • مدت زمانی که تمایل به کار دارید
  • سلامتی
  • امور مالی
  • و میلیون ها عامل دیگر

از مناسب بودن وظایفی که به عهده می گیرید اطمینان حاصل کنید. چون همه کاره بودن بهترین بخش دستیار مجازی بودن است.

-ساده باشید:

این یک حقیقت اثبات شده است که وجود انتخاب های بسیار مردم را خوشحال نمی کند. شخصی که ۱۰۰سرویس بی ربط به هم ارائه می دهد، به نظر می رسد که در تلاش برای جلب توجه و علاقه دیگران است. چه کسی می خواهد با چنین کسی کار کند؟

هنگامی که به عنوان یک دستیار مجازی آغاز به کار می کنید، ارائه تمامی سرویس های موجود بسیار وسوسه کننده است اما این به این معنی است که شما تخصص خود را ندارید. اگر شما بخواهید به همه کمک کنید، این به این معنا است که تمامی دستیارهای مجازی دیگر را که در همان زمینه فعالیت دارند، به رقابت می طلبید. در نهایت این رقابت بر سر قیمت خواهد بود، رقابتی که شرط پیروزی در آن ورشکسته شدن است.

-متفاوت باشید:

سعی کنید علاوه بر ارائه مداوم مدیریت و حمایت از کسب و کار، در یک زمینه تخصص داشته باشید تا شاهد سود بیشتری باشید و با علاقه بیشتر کار کنید. با یافتن تخصص در یک زمینه، مردم از آن چه شما واقعا انجام می دهید آگاهی پیدا می کنند و شما را به عنوان متخصصی که همه به او رجوع می کنند می بینند، هنگامی که به خدمات شما نیاز پیدا کنند شما را استخدام می کنند و یا شما را به کسی که نیازمند خدمات شما باشد، معرفی می کنند.

بیشتر دستیارهای مجازی جدید چیزی را ارائه می دهند که فکر می کنند مردم به آن نیاز دارند. اما این کار اشتباه است. شما باید چیزی را ارائه دهید که می توانید و می دانید چگونه آن را انجام دهید، در انجام دادن آن تبحر دارید، انجام آن را دوست دارید و می خواهید به انجام دادن آن ادامه دهید. در این صورت هم شما و هم مشتری خوشحال و راضی خواهید بود.

-تحمل کنید و ببینید:

راستش را بخواهید هنگامی که کار را شروع کردم، ساده کار نمی کردم. سرویس هایی را ارائه می دادم که فکر می کردم مردم به آن نیاز دارند. اما چیزی که آن ها می خواستند متفاوت بود. برای همین سرویس های من با گذر زمان توسعه پیدا کردند تا این که یک تخصص پیدا کردم. این راه یک پسرفت بود، پیشنهاد من این است که از آغاز به فکر یک تخصص باشید، اما اگر هنوز مطمئن نیستید تخصص شما چیست، چیزهایی را ارائه دهید که می دانید آن ها را چگونه انجام دهید. سعی کنید وظایف مدیریتی، سازمانی و سبک زندگی را به عهده بگیرید و بنا به واکنش ها آن ها را تعدیل کنید. مجبور نیستید یک بازه زمانی ثابت برای این کاردر نظر بگیرید فقط سعی کنید همه چیز را امتحان کنید تا ببینید چه اتفاقی می افتد و نسبت به تغییرات منعطف باشید.

یک کتاب خوب از «جک کنفیلد» وجود دارد با عنوان «چگونه از چیزی که هستید به چیزی که می خواهید بشوید برسید» که او در آن آغاز یک پروژه را به پرتاب یک تیر تشبیه می کند. همه افراد مدت زمان زیادی را به نگرانی برای آماده شدن می پردازند اما هرگز به مرحله شلیک نمی رسند. این نویسنده معتقد است که ابتدا باید به هدف شلیک کرد و اگر تیرتان کمی انحراف داشت، نشانه گیریتان را اصلاح کنید و من با او موافقم.

اگر منتظر زمانی بمانید که همه چیز عالی می شود، شما هرگز نخواهید توانست یک کسب و کار را راه بیاندازید.

-اصلاح و تصحیح کنید:

چون یکی از اولین مشتری هایم از من خواست نگاهی به سوابق مالی اش بیاندازم، حسابداری را جزو سرویسی که ارائه می دادم لحاظ کردم. اما من یک حسابدار تعلیم دیده نیستم، من کارمزد یک حسابدار حرفه ای را نمی گرفتم و به مشتری هایم نمی گفتم که من صلاحیت حسابداری را دارم (تا آن ها بدون توجه به این مورد با من کار کنند، با وجود این که فرصت های شغلی بسیاری در این زمینه وجود داشت) تنها چیزی که آن ها به آن نیاز داشتند، مرتب شدن هزینه هایشان در یک سیستم بود و من یا این سیستم را پدید می آوردم و یا از سیستم موجود نگه داری می کردم. مشکل این بود که من علاقه چندانی به حسابداری نداشتم.

همان طور که گفتم، به مرور زمان دریافتم که پروژه ها را به وظایف ادامه دار و پیوسته ترجیح دهم، همچنین دوست داشتم دورکاری کنم به همین جهت حسابداری با انتظارات من یکی در نمی آمد. بنابراین از ارائه این سرویس صرف نظر کردم و آن را از مهارت های لینکدین و از قسمت سفارشات وبسایتم حذف کردم.

-چیزهای جدید امتحان کنید:

گاهی ممکن است یک مشتری بخواهد از من به عنوان یک دستیار مجازی بخواهد از یک سیستم خاص که نمی شناسم، استفاده کنم و یا یک کار خاص که انجام نداده ام را انجام بدهم. این مورد هرگز یک مشکل نبوده است. آن ها به من راه استفاده از سیستم و انجام آن کار را می آموزند و من یک مهارت جدید به دست می آورم.

گاهی این مهارت جدید به چیزی تبدیل می شود که من عاشق انجام آن هستم و در نتیجه بیشتر درباره آن می آموزم و در آن حرفه ای می شوم و زمانی که بتوانم آن را به عنوان یک سرویس ارائه دهم تبدیل به یکی از تخصص هایم می شود.

-نتیجه گیری:

فقط شما می دانید که در چه چیزی استعداد دارید و دوست دارید زندگیتان چگونه باشد. حال یا شما کارآزموده هستید و تخصص آن را دارید که بدانید دقیقا چه سرویس هایی را ارائه دهید و یا باید ابتدا خدمات کلی ارائه دهید، تا ببینید چه اتفاقی می افتد و در صورتی که از انجام آن ها لذت می برید یا با پروژه های دیگرتان سازگار هستند و یا به کارتان می آیند، آن ها را تعمیم دهید. فقط کافی است مطمئن باشید سرویس هایی که ارائه می دهید به کارتان می آید، چرا که دستیار مجازی بودن، بدون لذت بردن از کارتان بی معنی است.

منبع: thevahandbook